هروی. شاگرد مولانا معروف خطاط بود و به یمن تربیت میرزا بایسنقر در حسن خط به مرتبه ای ترقی نمود که بسیاری از خطوط خویش را به نام یاقوت مستعصمی کرد و مبصران نکته دان این معنی را قبول فرمودند. (از رجال حبیب السیر ص 116) ابوالفرج ابن جوزی. سعدی در گلستان آرد: چندانکه مرا شیخ اجل شمس الدین ابوالفرج بن جوزی علیه الرحمه به ترک سماع و صحبت فرمودی و... در سمع قبول من نیامدی. (گلستان). رجوع به ابوالفرج... شود کاشی. شاعر و مداح خواجه بهاءالدین صاحب دیوان جهانگشای جوینی بود و تاریخ غازان خان را نظم کرد. (از تاریخ گزیده ص 821 و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 191). رجوع به فرهنگ سخنوران شود عبیدی. در سلک اعاظم علمای عهد غازان خان انتظام داشت و تألیفاتی دارد از آن جمله است: 1- متن اقلیدس 2- رسالۀ حساب. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 191) محمد بن احمد ذهبی، مکنی به ابوعبدالله. از مشاهیر مورخان و محدثان شافعی بود. (یادداشت مؤلف). رجوع به ذهبی شود
هروی. شاگرد مولانا معروف خطاط بود و به یمن تربیت میرزا بایسنقر در حسن خط به مرتبه ای ترقی نمود که بسیاری از خطوط خویش را به نام یاقوت مستعصمی کرد و مبصران نکته دان این معنی را قبول فرمودند. (از رجال حبیب السیر ص 116) ابوالفرج ابن جوزی. سعدی در گلستان آرد: چندانکه مرا شیخ اجل شمس الدین ابوالفرج بن جوزی علیه الرحمه به ترک سماع و صحبت فرمودی و... در سمع قبول من نیامدی. (گلستان). رجوع به ابوالفرج... شود کاشی. شاعر و مداح خواجه بهاءالدین صاحب دیوان جهانگشای جوینی بود و تاریخ غازان خان را نظم کرد. (از تاریخ گزیده ص 821 و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 191). رجوع به فرهنگ سخنوران شود عبیدی. در سلک اعاظم علمای عهد غازان خان انتظام داشت و تألیفاتی دارد از آن جمله است: 1- متن اقلیدس 2- رسالۀ حساب. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 191) محمد بن احمد ذهبی، مکنی به ابوعبدالله. از مشاهیر مورخان و محدثان شافعی بود. (یادداشت مؤلف). رجوع به ذهبی شود
ابن احمد بن ابوبشر مروزی خرقی ملقب به شمس الدین و مکنی به ابوبکر. او راست: تبصره در هیئت. وفات او در مرو به سال 533 بوده است. (از یادداشت مرحوم دهخدا) (تتمۀ صوان الحکمه ص 211)
ابن احمد بن ابوبشر مروزی خرقی ملقب به شمس الدین و مکنی به ابوبکر. او راست: تبصره در هیئت. وفات او در مرو به سال 533 بوده است. (از یادداشت مرحوم دهخدا) (تتمۀ صوان الحکمه ص 211)
محمد علی وابکنوی. دانشمند و منجم قرن هفتم هجری. وی از مردم حوالی بخارا است و به رصد کواکب مشغول بوده و نتیجۀ تحقیقات خود را در ’زیج سلطانی’ جمع آورده است. علمای ریاضی در مؤلفات خود به اقوال او استناد کرده اند. ’زیج سلطانی’ مذکور را با ’زیج الغبیگی’ - که آن هم مشهور به ’زیج سلطانی’ است - نباید اشتباه کرد. (فرهنگ فارسی معین)
محمد علی وابکنوی. دانشمند و منجم قرن هفتم هجری. وی از مردم حوالی بخارا است و به رصد کواکب مشغول بوده و نتیجۀ تحقیقات خود را در ’زیج سلطانی’ جمع آورده است. علمای ریاضی در مؤلفات خود به اقوال او استناد کرده اند. ’زیج سلطانی’ مذکور را با ’زیج الغبیگی’ - که آن هم مشهور به ’زیج سلطانی’ است - نباید اشتباه کرد. (فرهنگ فارسی معین)
قاضی شمس الدین نسوی. از گویندگان نیشابور و عالمی است یگانه و فاضلی است فرزانه. از اشعار اوست: دلدار همه گرددل و دین گردد وآنگه که ببرد خویشتن بین گردد گفتم سخن تلخ مگو گفت خموش چون بر لب من رسید شیرین گردد. (از آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 138). رجوع به فرهنگ سخنوران شود
قاضی شمس الدین نسوی. از گویندگان نیشابور و عالِمی است یگانه و فاضلی است فرزانه. از اشعار اوست: دلدار همه گرددل و دین گردد وآنگه که ببرد خویشتن بین گردد گفتم سخن تلخ مگو گفت خموش چون بر لب من رسید شیرین گردد. (از آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 138). رجوع به فرهنگ سخنوران شود
ابن عمر (المنصور نورالدین) بن علی بن رسول ترکمانی یمنی، ملقب به شمس الدین و معروف به ’مظفر رسولی’. دومین پادشاه از رسولیان یمن و مقر حکومتش صنعا بود (619-694 هجری قمری). در مکه به دنیا آمد و پس از کشته شدن پدرش به سال 647 هجری قمری در صنعا به سلطنت رسید. با حسن تدبیرو سیاست از شورشها و جنگها پیروز به درآمد. در دوراندیشی و تدبیر او را به معاویه تشبیه می کردند. نخستین کسی است که بر خانه کعبه از بیرون و اندرون پوشش قرار داد (سال 659 هجری قمری) و جامۀ درونی کعبه تا سال 761 هجری قمری باقی بود. در قطعه سنگ مرمری نام خود و تاریخ تجدید فرش مرمر خانه کعبه را نوشته است که هم اکنون به جای است. او به کتابهای پزشکی و فنی دلبسته بود و نیز با حدیث آشنایی داشت و تألیفاتی دارد که از آن جمله است: 1- المعتمد فی الادویه المفرده. 2- المخترع فی فنون الصنع. ونیز به تنهایی چهل حدیث جمع کرد.
ابن عمر (المنصور نورالدین) بن علی بن رسول ترکمانی یمنی، ملقب به شمس الدین و معروف به ’مظفر رسولی’. دومین پادشاه از رسولیان یمن و مقر حکومتش صنعا بود (619-694 هجری قمری). در مکه به دنیا آمد و پس از کشته شدن پدرش به سال 647 هجری قمری در صنعا به سلطنت رسید. با حسن تدبیرو سیاست از شورشها و جنگها پیروز به درآمد. در دوراندیشی و تدبیر او را به معاویه تشبیه می کردند. نخستین کسی است که بر خانه کعبه از بیرون و اندرون پوشش قرار داد (سال 659 هجری قمری) و جامۀ درونی کعبه تا سال 761 هجری قمری باقی بود. در قطعه سنگ مرمری نام خود و تاریخ تجدید فرش مرمر خانه کعبه را نوشته است که هم اکنون به جای است. او به کتابهای پزشکی و فنی دلبسته بود و نیز با حدیث آشنایی داشت و تألیفاتی دارد که از آن جمله است: 1- المعتمد فی الادویه المفرده. 2- المخترع فی فنون الصنع. ونیز به تنهایی چهل حدیث جمع کرد.
محمد بن عبدالقوی بن بدران المرداوی المقدسی مکنی به ابوعبدالله و ملقب به شمس الدین فقیه حنبلی است در مردا (ازقرای نابلس) به دنیا آمد و به دمشق درگذشت (630 تا 699 ه. ق). از کتابهای اوست کناش در فقه دو جزء که تمامی آن منظوم است و نیز کتابی در طبقات اصحاب و منظومهالادب با شرح سفارینی از اوست. (الاعلام زرکلی)
محمد بن عبدالقوی بن بدران المرداوی المقدسی مکنی به ابوعبدالله و ملقب به شمس الدین فقیه حنبلی است در مردا (ازقرای نابلس) به دنیا آمد و به دمشق درگذشت (630 تا 699 هَ. ق). از کتابهای اوست کناش در فقه دو جزء که تمامی آن منظوم است و نیز کتابی در طبقات اصحاب و منظومهالادب با شرح سفارینی از اوست. (الاعلام زرکلی)
محمد بن عمر بن محمد بن احمد بن عزم مغربی ملقب به شمس الدین (متوفی به سال 891 هجری قمری). مورخی از اهل تونس بود. در مکه مجاورت اختیار کرد و همانجا درگذشت. او راست: ’دستور الاعلام بمعارف الاعلام’ که کتاب مختصر و مفیدی است در تراجم. (از اعلام زرکلی ج 3 صص 959-960)
محمد بن عمر بن محمد بن احمد بن عزم مغربی ملقب به شمس الدین (متوفی به سال 891 هجری قمری). مورخی از اهل تونس بود. در مکه مجاورت اختیار کرد و همانجا درگذشت. او راست: ’دستور الاعلام بمعارف الاعلام’ که کتاب مختصر و مفیدی است در تراجم. (از اعلام زرکلی ج 3 صص 959-960)
محمد کرمانی یا میرشمس الدین محمد. از گویندگان قرن دهم هجری و از اهالی قصبۀ خبیص کرمان و بسیار باذوق و خوش طبع بود. از اشعار اوست: در میکدۀ عشق شرابی دگر است در شرع محبت احتسابی دگر است مستان تو فارغند از روز حساب زین طایفه در حشر حسابی دگر است. دلگیر شدیم ازین وجود نابود داریم هوای عدم از ننگ وجود صد گونه فراغت است در ملک عدم جاییست که هرکه رفت آنجا آسود. (مجمعالخواص ص 45). رجوع به ریاض العارفین ص 98 و فرهنگ سخنوران شود
محمد کرمانی یا میرشمس الدین محمد. از گویندگان قرن دهم هجری و از اهالی قصبۀ خبیص کرمان و بسیار باذوق و خوش طبع بود. از اشعار اوست: در میکدۀ عشق شرابی دگر است در شرع محبت احتسابی دگر است مستان تو فارغند از روز حساب زین طایفه در حشر حسابی دگر است. دلگیر شدیم ازین وجود نابود داریم هوای عدم از ننگ وجود صد گونه فراغت است در ملک عدم جاییست که هرکه رفت آنجا آسود. (مجمعالخواص ص 45). رجوع به ریاض العارفین ص 98 و فرهنگ سخنوران شود
محمد لطیفی. پسر قاضی شیخ کبیر که به قاضی زادۀ اردبیلی معروف می باشدو لطیفی که فرزند اوست صفات حمیده، طبع استوار و دلپذیر داشت. در اواخر عمر درویشی اختیار کرد. ابیات زیر از اوست که در آن خیمه و سایه را التزام داشته: سحر ز خیمه برون رفت و سایه زد به چمن بسان خیمۀ گل سرو سایه پرور من چو خیمه کاکل او سایه بان شده بر گل ز سایه خیمه زده سنبلش به روی سمن دلا چو سایه مشو زیر خیمۀ گردون بکش ز خیمۀ گردون و سایه اش دامن به زیر سایۀ دل شو که خیمه ای است ز نور سری چو سایه فروبر به زیر خیمۀ تن بجوی سایۀ خیمه که زیر دلق بس است برای سایۀ درویش خیمه پیراهن مرو به سایۀ خیمه که از شکوفۀ باغ درخت خیمه شد و سایه کرد بر گلشن. (از مجالس النفائس ص 396)
محمد لطیفی. پسر قاضی شیخ کبیر که به قاضی زادۀ اردبیلی معروف می باشدو لطیفی که فرزند اوست صفات حمیده، طبع استوار و دلپذیر داشت. در اواخر عمر درویشی اختیار کرد. ابیات زیر از اوست که در آن خیمه و سایه را التزام داشته: سحر ز خیمه برون رفت و سایه زد به چمن بسان خیمۀ گل سرو سایه پرور من چو خیمه کاکل او سایه بان شده بر گل ز سایه خیمه زده سنبلش به روی سمن دلا چو سایه مشو زیر خیمۀ گردون بکش ز خیمۀ گردون و سایه اش دامن به زیر سایۀ دل شو که خیمه ای است ز نور سری چو سایه فروبر به زیر خیمۀ تن بجوی سایۀ خیمه که زیر دلق بس است برای سایۀ درویش خیمه پیراهن مرو به سایۀ خیمه که از شکوفۀ باغ درخت خیمه شد و سایه کرد بر گلشن. (از مجالس النفائس ص 396)
ابن اشرف سمرقندی حسینی، ملقب به شمس الدین از علمای نجوم و ریاضی است که در حدود سال 600 هجری قمری وفات یافته است. از اوست: کتاب اشکال التأسیس در هندسه که 35 شکل از اشکال را در آن آورده. این کتاب را قاضی زادۀ رومی در سال 810هجری قمری در سمرقند شرح نموده است و دیگر شرح تحریر مجسطی است. کتب دیگر نیز داشته است. (از گاهنامه)
ابن اشرف سمرقندی حسینی، ملقب به شمس الدین از علمای نجوم و ریاضی است که در حدود سال 600 هجری قمری وفات یافته است. از اوست: کتاب اشکال التأسیس در هندسه که 35 شکل از اشکال را در آن آورده. این کتاب را قاضی زادۀ رومی در سال 810هجری قمری در سمرقند شرح نموده است و دیگر شرح تحریر مجسطی است. کتب دیگر نیز داشته است. (از گاهنامه)
شمس الدین محمد ازهری مالکی، مکنی به ابوعبدالله که در پیرامن 874 هجری قمری درگذشته است. او راست: ’قصیده ذهبیه فی کشف اسرارالعربیه’ و شرح آن قصیده. (هدیه العارفین ج 2 ص 206)
شمس الدین محمد ازهری مالکی، مکنی به ابوعبدالله که در پیرامن 874 هجری قمری درگذشته است. او راست: ’قصیده ذهبیه فی کشف اسرارالعربیه’ و شرح آن قصیده. (هدیه العارفین ج 2 ص 206)
ابن یحیی سهروردی قرشی بکری شافعی، ملقب بشمس الدین کاتب. او در لغت و ادب و موسیقی ید طولی و در حسن خط قدح معلی بود و از مشایخ بسیاری حدیث شنیده است و در 741 ه. ق. درگذشته است
ابن یحیی سهروردی قرشی بکری شافعی، ملقب بشمس الدین کاتب. او در لغت و ادب و موسیقی ید طولی و در حسن خط قدح معلی بود و از مشایخ بسیاری حدیث شنیده است و در 741 هَ. ق. درگذشته است
ابن ابراهیم بن ساعد انصاری سنجاری معروف به ابن الاکفانی و ملقب به شمس الدین و مکنی به ابوعبدالله ، پزشک و محقق. در سنجار به دنیا آمد و در مصراقامت گزید و به عمل طبابت اشتغال داشت و همانجا به سال 749 هجری قمری درگذشت او راست: ارشاد القاصد الی اسنی المقاصد. نخب الذخائر فی احوال الجواهر، کشف الرین فی احوال العین. غنیهاللبیب فی غیبهالطبیب. نهایه القصد فی صناعهالفصد. (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 842)
ابن ابراهیم بن ساعد انصاری سنجاری معروف به ابن الاکفانی و ملقب به شمس الدین و مکنی به ابوعبدالله ، پزشک و محقق. در سنجار به دنیا آمد و در مصراقامت گزید و به عمل طبابت اشتغال داشت و همانجا به سال 749 هجری قمری درگذشت او راست: ارشاد القاصد الی اسنی المقاصد. نخب الذخائر فی احوال الجواهر، کشف الرین فی احوال العین. غنیهاللبیب فی غیبهالطبیب. نهایه القصد فی صناعهالفصد. (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 842)
ابن خلیل بن قراجابن عبدالله دمشقی حلبی، مکنی به ابوالحجاج و ملقب به شمس الدین و معروف به ابن خلیل. محدث حنبلی بود. در دمشق به دنیا آمد و در بغداد و اصفهان در عصر خود فرد و از حیث کثرت مسافرت و آثار بر همگنان مقدم بود و بیش از پانصد تن مردان نادرالوجود به دور خود جمع کرده بود. و در پایان عمر در حلب مقیم شد و به سال 648 هجری قمری در آنجا درگذشت. جماعت بسیاری از او روایت کرده اند.
ابن خلیل بن قراجابن عبدالله دمشقی حلبی، مکنی به ابوالحجاج و ملقب به شمس الدین و معروف به ابن خلیل. محدث حنبلی بود. در دمشق به دنیا آمد و در بغداد و اصفهان در عصر خود فرد و از حیث کثرت مسافرت و آثار بر همگنان مقدم بود و بیش از پانصد تن مردان نادرالوجود به دور خود جمع کرده بود. و در پایان عمر در حلب مقیم شد و به سال 648 هجری قمری در آنجا درگذشت. جماعت بسیاری از او روایت کرده اند.
ابن محمد السیواسی، ملقب بشمس الدین. او راست: گلشن آبلا در تصوف. مناسک شمس الدین. عمده فی لغات الفرس. منظومۀ سلیمان نامه بترکی. الصفائح فی التوحید. هشت بهشت. شرح غزلیّات سلطان مراد ثالث. عبرت نما. دیوان الهیات. مناقب خلفأالأربعه. کتاب الحیاض من صوب غمام الفیاض در مناقب ابوحنیفه. و آنرا به سال 1001 ه. ق. تألیف کرده است. دائرهالأصول. مولودیه، منظومه ای بترکی. نقدالخاطر وآن تفسیر سورۀ کهف است. منظومه ای به نام مرآت الأخلاق و مرقات الاشواق و حاجی خلیفه در ذیل نام این کتاب اخیر وفات او را به سال 1006 آورده و در ذیل نام کتاب نقدالخاطر مینویسد او تا سال 1064 زنده بوده است
ابن محمد السیواسی، ملقب بشمس الدین. او راست: گلشن آبلا در تصوف. مناسک شمس الدین. عمده فی لغات الفرس. منظومۀ سلیمان نامه بترکی. الصفائح فی التوحید. هشت بهشت. شرح غزلیّات سلطان مراد ثالث. عبرت نما. دیوان الهیات. مناقب خلفأالأربعه. کتاب الحیاض من صوب غمام الفیاض در مناقب ابوحنیفه. و آنرا به سال 1001 هَ. ق. تألیف کرده است. دائرهالأصول. مولودیه، منظومه ای بترکی. نقدالخاطر وآن تفسیر سورۀ کهف است. منظومه ای به نام مرآت الأخلاق و مرقات الاشواق و حاجی خلیفه در ذیل نام این کتاب اخیر وفات او را به سال 1006 آورده و در ذیل نام کتاب نقدالخاطر مینویسد او تا سال 1064 زنده بوده است
ابن سلیمان بن کمال پاشا ملقب به شمس الدین و معروف به مفتی ابن کمال پاشا. او راست: حاشیه ای بر شرح مواقف و حاشیه ای بر شرح مطالع. حاشیه ای بر حاشیۀ میرسیّد شریف بر کشاف زمخشری. و منشآت ترکی. و تفسیر المفتاح (ناقص) . و شرح تفسیرالمفتاح. و حاشیه ای بر شرح مفتاح سید شریف. و شرح مفتاح. و شرحی بر خمریّه ابن فارض. و طبقات المجتهدین در مذهب حنفی. و نیز بر اوائل هدایه تحقیقاتی نوشته بر کتاب طهاره، زکاه، صوم، حج و بر قسمتی از کتاب نکاح وبیوع. و همچنین النجوم الزاهرۀمورخ طاهری را بترکی ترجمه کرده است و نیز شرحی بر حدیث الاربعین و محیطاللغه که در آن لغات را بفارسی ترجمه و بترتیب جوهری پیش رفته است و نیز شرحی بر فرائض السّراجیه و پاره ای حواشی بر دررالاحکام محمد بن فرامرز دارد. وفات وی را کشف الظنون گاهی 904 و گاه 940هجری قمری آورده است. و رجوع به کمال پاشازاده شود
ابن سلیمان بن کمال پاشا ملقب به شمس الدین و معروف به مفتی ابن کمال پاشا. او راست: حاشیه ای بر شرح مواقف و حاشیه ای بر شرح مطالع. حاشیه ای بر حاشیۀ میرسیّد شریف بر کشاف زمخشری. و منشآت ترکی. و تفسیر المفتاح (ناقص) . و شرح تفسیرالمفتاح. و حاشیه ای بر شرح مفتاح سید شریف. و شرح مفتاح. و شرحی بر خمریّه ابن فارض. و طبقات المجتهدین در مذهب حنفی. و نیز بر اوائل هدایه تحقیقاتی نوشته بر کتاب طهاره، زکاه، صوم، حج و بر قسمتی از کتاب نکاح وبیوع. و همچنین النجوم الزاهرۀمورخ طاهری را بترکی ترجمه کرده است و نیز شرحی بر حدیث الاربعین و محیطاللغه که در آن لغات را بفارسی ترجمه و بترتیب جوهری پیش رفته است و نیز شرحی بر فرائض السّراجیه و پاره ای حواشی بر دررالاحکام محمد بن فرامرز دارد. وفات وی را کشف الظنون گاهی 904 و گاه 940هجری قمری آورده است. و رجوع به کمال پاشازاده شود
ابن سود کین بن عبدالله نوری حنفی ملقب بشمس الدین مکنی به ابوطاهر مکی. او راست: شرح عمدهالعقائد احمد نسفی. لواقح الاسرار و لوائح الانوار. کتاب الصلاه. کافی. متوفی بسال 646 هجری قمری (کشف الظنون)
ابن سود کین بن عبدالله نوری حنفی ملقب بشمس الدین مکنی به ابوطاهر مکی. او راست: شرح عمدهالعقائد احمد نسفی. لواقح الاسرار و لوائح الانوار. کتاب الصلاه. کافی. متوفی بسال 646 هجری قمری (کشف الظنون)
علی بن رجاء. وزیر سلطان طغرل بن محمد بن ملکشاه سلجوقی، وزیری نالایق و بیکفایت بود. و پس از مرگ سلطان به آذربایجان شتافت و در سلک ملازمان سلطان داود بن محمود درآمد و بعد در لشکرکشی خوارزمشاه به عراق کشته شد. (از دستور الوزراء ص 209). رجوع به تجارب السلف ص 282 شود شفروه ای. از دانشمندان و گویندگان اواخر قرن ششم هجری قمری (متوفای 571 هجری قمری) بود. رجوع به مادۀ شفروه ای و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 531 و ریاض العارفین ص 212 و مجمعالفصحاء چ قدیم ج 1 ص 302 و فهرست المعجم و تاریخ مغول ص 532 شود خلخالی. حاکم خلخال، معاصر سلطان محمد خدابنده که در حملۀ قتلقشاه به گیلان هنگام عبور از خلخال به حضور قتلقشاه رسیده و او را از عزیمت منع می کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 194). رجوع به تاریخ مغول صص 312- 313 شود طوسی، مظفر بن محمد بن مظفر. ریاضی دان و منجم بنام، متوفای 609هجری قمری وی اصلاحاتی در اصطرلاب انجام داده و شرح آن را در کتاب المسطح آورده است. (فرهنگ فارسی معین) نقیب النقباء شرف الدین علی بن طراد الزینبی. نیابت وزارت مسترشد خلیفۀ عباسی را داشت. (از مجمل التواریخ والقصص صص 385-386). رجوع به تجارب السلف ص 306 شود هارون بن شمس الدین جوینی. رجوع به هارون... و نیز تاریخ مغول ص 545 و 506 و تاریخ ادبی ایران تألیف ادوارد براون ج 3 ص 24 شود محمد بن ابی الفتح بن ابی منصور بن البلدی. معروف، به ابن البلدی، مکنی به ابی جعفر. (یادداشت مؤلف). رجوع به ابن البلدی شود یا شیخ شرف الدین طویل قزوینی. عالمی عامل بود و به سال 722 هجری قمری در قزوین درگذشت. (از تاریخ گزیده چ لیدن ص 793)
علی بن رجاء. وزیر سلطان طغرل بن محمد بن ملکشاه سلجوقی، وزیری نالایق و بیکفایت بود. و پس از مرگ سلطان به آذربایجان شتافت و در سلک ملازمان سلطان داود بن محمود درآمد و بعد در لشکرکشی خوارزمشاه به عراق کشته شد. (از دستور الوزراء ص 209). رجوع به تجارب السلف ص 282 شود شفروه ای. از دانشمندان و گویندگان اواخر قرن ششم هجری قمری (متوفای 571 هجری قمری) بود. رجوع به مادۀ شفروه ای و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 531 و ریاض العارفین ص 212 و مجمعالفصحاء چ قدیم ج 1 ص 302 و فهرست المعجم و تاریخ مغول ص 532 شود خلخالی. حاکم خلخال، معاصر سلطان محمد خدابنده که در حملۀ قتلقشاه به گیلان هنگام عبور از خلخال به حضور قتلقشاه رسیده و او را از عزیمت منع می کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 194). رجوع به تاریخ مغول صص 312- 313 شود طوسی، مظفر بن محمد بن مظفر. ریاضی دان و منجم بنام، متوفای 609هجری قمری وی اصلاحاتی در اصطرلاب انجام داده و شرح آن را در کتاب المسطح آورده است. (فرهنگ فارسی معین) نقیب النقباء شرف الدین علی بن طراد الزینبی. نیابت وزارت مسترشد خلیفۀ عباسی را داشت. (از مجمل التواریخ والقصص صص 385-386). رجوع به تجارب السلف ص 306 شود هارون بن شمس الدین جوینی. رجوع به هارون... و نیز تاریخ مغول ص 545 و 506 و تاریخ ادبی ایران تألیف ادوارد براون ج 3 ص 24 شود محمد بن ابی الفتح بن ابی منصور بن البلدی. معروف، به ابن البلدی، مکنی به ابی جعفر. (یادداشت مؤلف). رجوع به ابن البلدی شود یا شیخ شرف الدین طویل قزوینی. عالمی عامل بود و به سال 722 هجری قمری در قزوین درگذشت. (از تاریخ گزیده چ لیدن ص 793)
شیخ غرس الدین ابراهیم بن شهاب الدین بن الشیخ احمد النقیب. او راست: رسالۀ الربع المجیب که مشتمل بر مقدمه و بیست باب که آغاز آن الحمدﷲ رب العالمین الخ است. (کشف الظنون چ استامبول 1941م. ج 1 ستون 867) الظاهری (1410- 1467 میلادی). حاکم اسکندریه و امیر حج بود (1436). به امارت کرک و صفد رسید. کتاب ’زبده کشف الممالک و بیان الطریق و المسالک’ از اوست. (از اعلام المنجد) حلبی. احمد بن ابراهیم حلبی. متوفی به سال 981 ه. ق. او راست: کتاب فرائض غرس الدین و شرح آن. (کشف الظنون ذیل فرائض) و نیز تعلیقه ای بر تفسیر بیضاوی و کتاب فی علم الزایرجه. رجوع به احمد بن ابراهیم شود
شیخ غرس الدین ابراهیم بن شهاب الدین بن الشیخ احمد النقیب. او راست: رسالۀ الربع المجیب که مشتمل بر مقدمه و بیست باب که آغاز آن الحمدﷲ رب العالمین الخ است. (کشف الظنون چ استامبول 1941م. ج 1 ستون 867) الظاهری (1410- 1467 میلادی). حاکم اسکندریه و امیر حج بود (1436). به امارت کرک و صفد رسید. کتاب ’زبده کشف الممالک و بیان الطریق و المسالک’ از اوست. (از اعلام المنجد) حلبی. احمد بن ابراهیم حلبی. متوفی به سال 981 هَ. ق. او راست: کتاب فرائض غرس الدین و شرح آن. (کشف الظنون ذیل فرائض) و نیز تعلیقه ای بر تفسیر بیضاوی و کتاب فی علم الزایرجه. رجوع به احمد بن ابراهیم شود
قمی. از گویندگان قم بود. ابیات زیر از هجویه ای است که او گفته: در خدمتت ای صدر فلک مرتبه دزدیست کو زهر به سحر از دهن مار بدزدد گر حبس کنندش به یکی خانه تاریک چون کاهربا کاه ز دیوار بدزدد آویختنش سخت ثوابست ولکن می ترسم از آن کو رسن و دار بدزدد. (از آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 238). رجوع به فرهنگ سخنوران شود
قمی. از گویندگان قم بود. ابیات زیر از هجویه ای است که او گفته: در خدمتت ای صدر فلک مرتبه دزدیست کو زهر به سحر از دهن مار بدزدد گر حبس کنندش به یکی خانه تاریک چون کاهربا کاه ز دیوار بدزدد آویختنش سخت ثوابست ولکن می ترسم از آن کو رسن و دار بدزدد. (از آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 238). رجوع به فرهنگ سخنوران شود